English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6324 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
components of displacement U مولفههای تغییر مکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
left shift U تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
displacement U اختلاف مکان تغییر مکان
shifted U تغییر مکان
change of place U تغییر مکان
displeacement of water U تغییر مکان اب
shifts U تغییر مکان
left shift U تغییر مکان به چپ
shift U تغییر مکان
displacement U تغییر مکان
displaciment U تغییر مکان
permanent change of station U تغییر مکان دایمی
end around shift U تغییر مکان دورگشتی
cyclic shift U تغییر مکان چرخهای
die shift U تغییر مکان حدیده
ring shift U تغییر مکان حلقهای
piston displacement U تغییر مکان پیستون
shift U تغییر مکان انتقال
shifted U تغییر مکان انتقال
arithmetic shift U تغییر مکان حسابی
sides way U تغییر مکان جانبی
logic shift U تغییر مکان منطقی
red shift U تغییر مکان سرخ
circular shift U تغییر مکان حلقوی
circular shift U تغییر مکان دایرهای
displacement U جابجاشدگی تغییر مکان
doppler shift U تغییر مکان دوپلری
shift out U تغییر مکان به بیرون
logical shift U تغییر مکان منطقی
shift register U ثبات تغییر مکان
shifts U تغییر مکان انتقال
output per unit of displacement U توان در واحد تغییر مکان
support movement U تغییر مکان تکیه گاه
move U پیشنهاد کردن تغییر مکان
moved U پیشنهاد کردن تغییر مکان
dynamic shift register U ثبات تغییر مکان پویا
statip shift register U ثبات تغییر مکان ایستا
redeployment U تغییر مکان دادن یکانها
echeloned displacement U تغییر مکان رده برده
moves U پیشنهاد کردن تغییر مکان
right shift U تغییر مکان به سمت راست
displacement U جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
columnar transposition U تغییر مکان دادن عوامل در ستون
disposition U صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
multipass overlap U سیستمی که چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matria-dot ایجاد میکند با تکرا خط حروف ولی تغییر مکان به آرامی
left justification U تغییر مکان عدد دودویی به سمت چپ عدد
intransit U در حال تغییر مکان در حال سفر یاانتقال
overlaps U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlap U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlapped U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
microcomputer components U مولفههای ریزکامپیوتر
discrete component U با مولفههای گسسته
principal components method U روش مولفههای اصلی
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
shift instruction U دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
cross hairs U دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
stack U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
unpopulated board U تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
board computer U یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
peek U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
burn in U فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
fallout U خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
moves U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
move U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked U مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangover U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers U تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
migration U نقل مکان نقل مکان کردن
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change over U تغییر روش تغییر رویه
changed U تغییر کردن تغییر دادن
change U تغییر کردن تغییر دادن
changing U تغییر کردن تغییر دادن
changes U تغییر کردن تغییر دادن
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
space U مکان
place U مکان
placing U جا مکان
places U جا مکان
illocal U بی مکان
locus U مکان
places U مکان
spaces U مکان
place U جا مکان
placing U مکان
site U مکان
sited U مکان
location U مکان
stead U مکان
part U مکان
sites U مکان
there U ان مکان
stabilizer U مکان
spots U مکان
stabilisers U مکان
spot U مکان
purlieus U مکان جا
locations U مکان
place learning U مکان اموزی
ubiety U کیفیت مکان
screen position U مکان صفحه
cursors U مکان نما
localities U موضع مکان
place U مکان موقع
loci U مکان هندسی
nowhere U در هیچ مکان
response position U مکان جواب
facility U مکان ساختمان
sign position U مکان علامت
topographer U مکان نگار
cursor U مکان نما
unit position U مکان واحد
topology U مکان شناسی
topologist U مکان شناس
storage location U مکان انباره
locus U مکان هندسی
otherwhere U در مکان دیگر
clearing U مکان مسطح
clearings U مکان مسطح
move U نقل مکان
places U مکان موقع
locality U موضع مکان
location U مکان یابی
place of honor U مکان پر افتخار
location counter U مکان شمار
print position U مکان چاپ
placing U مکان موقع
topography U مکان نگاری
locative U دال بر مکان
locations U مکان یابی
public place U مکان عمومی
moved U نقل مکان
displaciment U تفاوت مکان
adverb of place U فرف مکان
moves U نقل مکان
storage location U مکان ذخیره
memory location U مکان حافظه
nowheres U در هیچ مکان
transmigrator U نقل مکان کننده
location theory U نظریه تعیین مکان
location vector U بردار مکان [ریاضی]
location of industry U تعیین مکان صنعت
mental topography U مکان نگاری ذهن
mobility U قابلیت نقل مکان
position vector U بردار مکان [ریاضی]
toponymic U وابسته به مکان نامی
locate mode U باب مکان یابی
whereabout U حدود تقریبی مکان
position U بردار مکان [ریاضی]
radius vector U بردار مکان [ریاضی]
locus of centres U مکان هندسی مرکزها
flitted U نقل مکان کردن
locus U مکان هندسی مرکزها
fleche U نقل مکان شمشیرباز
flits U نقل مکان کردن
drilling position U مکان مته کاری
universe U کون و مکان دهر
protected location U مکان حفافت شده
flit U نقل مکان کردن
topography U مکان نگاری مساحی
flitting U نقل مکان کردن
horizontal stabilizer U مکان افقی ثابت
rudders U مکان عمودی متحرک
rudder U مکان عمودی متحرک
topological psychology U روانشناسی مکان نگر
crusor arrows U پیکانهای مکان نما
current location counter U شمارنده مکان فعلی
cursor control U کنترل مکان نما
elevators U مکان افقی متحرک
elevator U مکان افقی متحرک
locality U محل مخصوص مکان جغرافیایی
topology U مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
removal U برطرف سازی نقل مکان
localities U محل مخصوص مکان جغرافیایی
on the move <idiom> U حرکت از مکانی به مکان دیگر
colocate U دریک مکان قرار دادن
accomodation وسایل آسایش واستراحت جا و مکان
dp U بی مکان ومنزل تبعید شده
cursor movement keys U کلیدهای حرکت مکان نما
Recent search history Forum search
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1I am good with figures,how about you?
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1نقش ارامنه در تغییر و تکامل زبان ترکی
1to take a spell at whell
1 moves up the range
1offshoring
1Oem
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
3It is acidic and its concentration is in continual flux as a result of its utilization by aquatic plants in photosynthesis and release in respiration of aquatic organisms.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com